فیک[بازی دوباره...]

پارت 15

مینسو:سلام عشقم
فیلیکس:سلام جانم
مینسو:فیلیکس دوستم میخوادعضودهم گروهتون بشه به منم گفت باهاش اودیشن بدم اجازه میدی
فیلیکس:جدی میگی؟
مینسو:اوهوم
فیلیکس:خب..خودت دوست داری باشه ولی به بقیه اعضازیادنزدیک نشو
مینسو:چشم
فیلیکس:آفرین..عه بنگ چان صدام میکنه من برم دیگ
مینسو:باشه خداحافظ
مینسو ویو
به فیلیکس زنگ زدم گفتم میخوام برای عضوگروهشون شدن اودیشن بدم اونم اجازه دادگشنم بودرفتم پایین یه چیزی بخورم بادیدن جونگ کوک ترسیدم
مینسو:جیغغغغغ
جونگ کوک:چته بابا
مینسو:ترسیدم پدرصگ
جونگ کوک:هوی ادب داشته باش بیشعور
مینسو:چراکمپانی نرفتی
جونگ کوک:امروزمرخصی دارم
مینسو:اها..راستی دوستم جنی یادته؟داره میادکره میخوادعضواستری کیدزبشه وبه منم گفت باهاش اودیشن بدم
جونگ کوک:آره یادمه عه پس میخوای مثل من ایدل شی اونم بااین قیافت(خنده)
مینسو:وایسااااببینممممم(داره دنبال جونگ کوک میکنه)
ادمین:خومینسوجان اون بدبخت وایسه که پارش میکنی
مینسو:کسی به توعه(بوق)گفت دخالت کنی
ادمین:باوشه بابااصلامن رفتم
(پرش زمانی به دوروزبعد)
مینسو ویو
امروزجنی میادرفتم آماده شدم که برم یه لباس خوب بگیرم که برم فرودگاه دونبالش رفتم رسیدم فروشگاه بعدی‌ام گشتن یه لباس خیلی خوشگل پیداکردم خریدمش(عکس لباس رومیزارم) وعوض کردم وخواستم برم دنبال جنی که.......

خ
م
ا
ر
ی

لایک کنننننننننننن